وقتی گوشه ی نگاهم به سمت محویِ دوری از سیمایش می گریخت، حس می کردم ولوله ای در او جاریست که چینشی خاص در چهره اش نقش داده بود.
وقتی گوشه ی نگاهم به سمت محویِ دوری از سیمایش می گریخت، حس می کردم ولوله ای در او جاریست که چینشی خاص در چهره اش نقش داده بود.
مدام در ذهنم سیلابی عبور می کند، سیلابی که لابه لای خروش عبورش به دنبال ناپیدایی ها می گردم.
نمی دانم چرا صدای در گیری موج های آب با سختیِ سنگ ها این را می خواهد که در پی آن ولوله ی پشت چهره اش باشم و حضورش را با همان آواز پر سکوت بخوانم و از پیوند به دریای زلال حقیقت به مستی و مدهوشی بی پایان غرق شوم تا همواره سرود زیبای مرغان - که حاکی از همه ی حرفهای دیروزش است - در ساحل قلبم گوش نوازی کند.
همچنین می توانید در باکس زیر دیدگاه های ارائه شده را ببینید و دیدگاه خود را نیز درج نمایید.
گوش کردن هنر است.
زیبا بود
موفق باشی.
و هنر نیازمند گوش کردن٬ مرسی از زیبایی نگاهت ...
سلام مهرداد عزیز! اپ بسیار قشنگی بود! خیلی خوشم اومد! بدجور به فکر منو فرو برد! عالی بود! سبز باشی مثل وبلاگت
سلام محمد جان. مرسی که به بودن میای و نگاه قشنگت رو صرف نوشته های اون می کنی. تو هم خوش باشی عزیزم.
slm ! jaleb bud! hamchenin kheiliiii khas! be sedaye dargirie mojaye ab ba sakhti sanga gush kon! hatman ye chizi midunan dg!!!:D
سلام. صدایی که حتی وقتی از آن غافلی در گوش بلکه در همه ی وجود می پیچد. مرسی از صبای حضورت.
روحمان سیراب می شود هر وقت دست نوشته های زیبایتان را می خوانیم..
این حسی که بهتان دست داده چه قدر شبیه احساس تصادفی این روزهایمان است
"..تعجب کردم که چه طور اینگونه زیر پوست شفافش شادی تلمبار کرده!مثل یک نیروی محبوس در پی آزاد کردنش بود.."
حضورش را با همان آواز پر سکوت بخوانم :)
سیرابی روح همانند نابی تشنگیش ناشی از عمق و درکش است و وابسته ی به توجه دائم و تصادف حس ها واقعیت های خاموشند برای لحظه های فریاد یا همان آواز پر سکوت ...
نمی دانی که من دلواپســی هایم را
با رویـــــاهای تــــو رنگ می زنم ؟!
نمی دانی که اندوهـــــم
با خیــال تـــو می آمیــزد ...
تا غــزل غــزل ترانه شود ؟!
تو خـوب می دانی
خـوب من
خوب می دانی ...
خیلی قشنگ بود واقعا دلنشین می نویسی
دلواپسی عنصری که حتی در پس رویاها هم نموداری خود را فراموش نمی کند.
چقدر شنیدنی است ترانه ای که در دل خود غزلی از اندوه آمیخته با پرنده ی خیال دارد.
کاش خوب بدانیم اوج زیبایی یک حس همواره جاری ...
مرسی از بارش بارون
همیشه یه سری تصاویر توی ذهن ادم حک میشه که آزار دهنده میشه
حتی وقتی قراره از زبان یه نفر دیگه بشنوی
حالمون کم گرفته بود،بارون و نوشته ی شما هم بهش اضافه شد
بابت نظر قشنگی که داده بودی ممنونم
قول میدم باز هم بهت سر بزنم
تصویر هایی که لای آزارشون میشه به صداشون گوش کرد و حاصل بارش دم به دمشون رو ازشون بیرون آورد٬ شاید اینطوری به حال گرفته مرهم بشن.
مرسی از نگاهت
سلام...
هییییییییییییییییییییییییییی...
خداااااااااااااااااا...
چیکا میشه کرد...
زندگی اینه که هست دیگهههه...
آپ هستم دوست عزیز...
سلام
وااااای
زندگی اونیه که می خوای ...
salam.
khubi?
kheyli ghashang v por mani bud.
upan mamnun misham biay v nazar bedi.
montazere hozure mehrabunat hastam.
bye
سلام. خوبم. مرسی از توجهت
سلام مهرداد عزیز اپم تونستی بیا!
آنکه روزی طلب سوختن از ما می کرد!
کاش می آمد و امروز تماشا می کرد!
سلام محمد جان
آمدن رو به هر لحظه از فردا
سلام دوست عزیز وبلاگت خیلی زیباست خصوصا نوشته هاتون امید وارم همیشه موفق باشین
سلام و خیلی ممنونم از آرزوت و توجهت به نوشته های بودن
dadashe golam
ghashangbod mesle hamishe
ye bodebi nemod ke ba hamesakhtihash be lezate mavaraesh mi arze
خوش اومدی سعیده جان٬ ممنونم که مثل همیشه با بال های لطف به سرزمین بودن پر کشیدی.
سلام مر30بهم سرزدی وبت عالی بازم سربزن خوشحال میشم
سلام و ممنون که به بودن اومدی
اون دریای پشت اون عینک خیلی وقته متلاطم شده !!
حسش سخته نه؟!
منم کلی چیزای دیگه میخوام که بین اون تخته شلوغ بنویسم.
دوست دارم بخونم و بخونم و بخونم !!
ممنون که هستین.
تلاطم بخشی از دریا و نشانی از بودنشه و حس با ابزار توجه از سختی دور و به نقطه ی شیرینی نایل میشه.
سلام...
چرا آپ نکردی؟؟؟
من آپ هستم...
منتظرم حضور گرمتم...
سلام... آپ کردم که!!!
سلام...
چرا آپ نمیکنی...
من آپ هستم..
منتظرم...
اگه اشتباه نکنم این رو یه بار دیگه هم گذاشته بودیا!!!
ina yani man hamchenan be budan sar mizanam!
اینا هم یعنی اینکه بودن همچنان ممنون لطفته!
سلام مهرداد عزیز! خوبی؟ اومدم بگم ممنون ازین که همیشه بهم سر می زنی و منو خوشحال می کنی!
اپم! منتظر قدم سبزت در کلبه ی خویش
سلام محمد جان. خوبم. خوب باشی و مرسی که می آی و شادم از خوشحالیت...
سلام...
نمیدونم مشکل از چیه که کسانی که وباشونو دوس دارم هیچ وقت بهم خبر نمیدن که آپ کردن!!!
وب شما هم که دیگه هیییییییچ...
خب من که بلد نیستم حرفای قشنگی بزنم...صادقانه بگم...این دفعه هیچ کدوم از حرفاتونو درک نکردم!!!!!(که این خیلی بده...)
سلام...
مشکل اینه که توی خبرنامه ی وبلاگ عضو نمیشی٬ خب اگه دوست داشته باشی از آپ شدن خبر بشی تو خبرنامه عضو شو وبگذر زحمت خبر کردن رو میکشه.
مرسی از لطفت به بودن و اینکه نگاهتو لحظه ای به گذر از واژه هاش دادی.
سلام
اپم ومنتظر حضور گرم شما...
خواستم فقط بگم...
که بازم نوشتم !!
منتظرتونم.
سلاااااااااام مستر مهرداد خوبی خوشی؟؟؟؟؟؟؟
ساحل قلب آدمااااااا پر از سوال هی ربطی نداشت اما خواستم یه چی بگم
سلام مس نیلویی٬ عجب بالاخره پیدات شد. خوب و خوش باشی.
kheeeeeeyli ghashang mese hamishe por az jomalati k adamo b fekr vadar mikone
مرسی از اینکه باز هم شرمندگی رو با زیبا بینیت به اینجا آوردی
slm! yokhsan??(yani nisti)
torki goftam ke yad begiri!
سلام٬ ممنون از ترکی آموزی من گلدم
سلام داداش...
اینبار سومه که میام میگم آپ نکردی و تو میای میگی آپ کردم!!!
آپ کن دیگ حفظ شدیم اینارو...
آپم بیا نظرتو بگو...
سلام عزیزم...
مرسی از لطف همیشگیت
سلام،کاش می شد این یارو رو به ما هم معرفیش کنی تا ببینیمش.آخه اینجوری که نگاهت به سیماش افتاده و ذهنت سیلاب سیلاب شده آدم کنجکاو می شه ببینتش.
از اینکه چرت و پرتای ما رو می خونی ممنونم فقط بدون که خاطرت خیلی برامون عزیزه.خدا همیشه نگهدارت باشه!
سلام. اسمت رو تغییر دادی؟ چرا اون وسط به جای صاد٬ سین گذاشتی؟ ما در بست ارادت داریم به محضر شما و نوشته ای که از زیر ذره بین نگاه تو به دیواره ی بودن بچسبه زینته و مایه ی افتخار.
همیشه شاد و سرشار از سیلاب شور
وووو! مهرداد خیلی عاشقانه بود!
So Beautiful!
راستی اپم مهرداد عزیز! دیگه به ما سر نمی زنیا!
آقا چی کار کنیم کمی تحویل بگیری؟
مرسی محمد که باز هم حضورت رو به بودن هدیه دادی!
Thanks so Much
من که همیشه عرض ارادت کردم.
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند ؟
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند؟
غیر از خیال خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند؟
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من٬ مگر از من چه می ماند؟
از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟
hala ke hamash too royam naza deltanget bemoonam marge bidari bara man ino kheyli khoob midoonam,beza asheghet bemoonam...beza.merc k oomadi mehrdad
حالا که رویا جاریست بگذار صدای خواب به دست فراموشی بسپاره دست بیداری رو...
مرسی از حضور آکنده ا لطفت
به روز نمی شوید آیا؟
قلم شیواتان را چشمانمان انتظار می کشد:)
شاید به زودی زود ...
همیشه قلم شکسته ام شرمزده از لطف نگاهتان . . .
in dafe bas jarime bazarim vasat!!!!! age dir be dir be ruz koni jarimat konim! jarimatam in bashe ke ba 2 ta post be ruz shi!!!107
نه نه نه ... الان می آپم صبا جان. جریمه نه ...
دوست دارم.
عزیزی
مهرداد با ارزش و رستاخیز دلت سرسبز و قلمت پرونق و اندیشت پر نسیم
مرسی ارزش آفرین از همه ی زیبایی هدیه شده از همه ی آرزوهات
حرفهایم برای تو بی پایان است ولی در سکوت! خارج از سکوت رونقشان خموش و بی نقش میشه..فقط همین: دوست دارم .
بی پایانی حرفها رو دل می فهمه و ممنونه از همه ی توجه و همه ی لطفت
وای نمی تونم وبتو ترک کنم...معتاد شدم...
یعنی باید لینک ترک اعتیاد بذارم؟!!