بودن یا هستی یا جوهره ی وجود

همه چیز از هر آنچه که در یک زندگی از خاطر انسان می گذرد یا به زندگی معنا می بخشد یا زندگی را لذت بخش می نماید به هر نامی و....

بودن یا هستی یا جوهره ی وجود

همه چیز از هر آنچه که در یک زندگی از خاطر انسان می گذرد یا به زندگی معنا می بخشد یا زندگی را لذت بخش می نماید به هر نامی و....

حضور

امشب در هجوم التهابم، هجومی به سادگی دلم، هجومی یاد آور نقش های فراموش شده، هجومی ...

هجومی که همه ی دلم را به مهمانی غم برده است.

غم آشکاری در هر گوشه ی دلم پنهان بود و چشم های خیره ی او لای  انگشتانم یا میانه ی صدای بریده ام یا در سکوت واژه هایم جست و جوگر است.

کاش می دانست چیزی که دنبالش می گردد مدفون در من است.

کاش می دانست من سال هاست مرده ام، آخر دوستی من با مرگ کهنگی پر عیاری دارد.

اما او ندانست من در خودم دفنم و کالبد ویرانه ام جز نمادی برای یاد آوری نبودنش نیست ...

همچنین می توانید در باکس زیر دیدگاه های ارائه شده را ببینید و دیدگاه خود را نیز درج نمایید. 


 

نظرات 50 + ارسال نظر
leyli شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:21 http://kavire-teshne.blogsky.com

hala k dari miri ama in mani k asheghet bood ro pas bede,lotfan.kheyli ghashang neveshti

من هستم ... جاری و پر از موج های خروشان سکون ...
مرسی

آزاده یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:22 http://dibache.blogsky.com

خیلی جالب توجه بود

مر س ی از توجهت

صنم یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:19

امشب شب هجوم ملخ ها به باورم است..باورم ان واژ ه ی مقدس سه حرفی بود..که ناگفته ماند!
تو بگو!
رنگ بپاش بر نقش های حاضر و غم را به دوردست ها بفرست!!
دارم مثل یک راهبه ... قدیس وار!!نصیحتت می کنم که مهمانی غم را فرموش کن..
خلسه ی من برایت تجربه باشد که میزبان غمم این روزها..
اگر نمی داند چیزی را که در جستجویش است...در تو مدفون است!!برایش فهم بگنجان..بگو..
تو بگو!!
رنگ بپاش بر نقش های حاضر و او را غرق در بی رنگی ات بکن!

نقش های حاضر یا نقش های در راه همه و همه در پرتو رنگ نگاه و در آنسوی تری از دلند و چه سایه ی قشنگیست برای پناه آن بی رنگی خواستت.
و فهم وقتی ارزشمند که از مسیرش و در همرهی عمیقی از احساس پای به مدفن وجود گذارد ...
اگر رهایی از غمم را آرزومندی٬ نصیحت قدیسه را با عطوفت راهبه وار به سمت غم ببر شاید او مصون مانده باشد از کری و کوری ...

saba یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:54 http://www.aalaachigh.blogsky.com

eyvaaaal hala beche khubi shodi!
mese hamishe harf nadash! kheili like!!

ایول به خانم پلیسه... مرسی که جریمم نکردی... مثل همیشه تشکر فراووووووووووون

نازلی یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:20 http://bo-physics.blogsky.com

سلام...
مثل همیشه خیلی خوب بود.....
و مختصر...

سلام...
ممنونم ازت و از نگاه بی اختصارت

محمد toxic دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:25 http://www.toxic.persianblog.ir

سلام مهرداد عزیز! اولا باید برای اپی که گذاشتی بهت تبریک بگم! چون فوق العاده است!
بعد ممنون از اینکه بهم سر زدی و اون شعری که در مدح وبم گفتی!
کاری هم به تعریف تا انتقادش ندارم1
یعنی نمی خوام داشته باشم!
اینقدر خسته ام که دیگه حوصله ی خودمم ندارم! چه برسه به اپ درست و حسابی!
اومدم بگم بازم یه اپ مزخرف دارم مثل زندگیم!

سلام محمد جان
مرسی از تبریکت. قشنگ دیدی عزیز و تارنظرم رو هم به نگاه لطف خوندی.
اینطوری نگو که دلگیره

محمود جودکی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:10 http://jodaki.blogsky.com

ممنون خوب بود به من سری بزن

ممنون از توجهت و مرسی که سر زدی به بودن

komiser دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:08 http://www.romania.blogsky.com/

سلام
ممنون از دعوتت خواندم و لذت بردم

سلام
مرسی از پذیرش دعوت و همیشه غرق بهترین حس ها باشی

saba دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:05 http://www.aalaachigh.blogsky.com

slm! be man sar bezan lotfan!

سلام... آلاچیق همیشه سر زدنیه

باران عشق پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 http://www.baraneeshgh.blogsky.com

در رویاهایت جایی برایم باز کن
جایی که عشق را بشود
مثل بازی های کودکی
باور کرد
خسته شدم از بی جایی ...

خیلی زیبا مثل همیشه

باور پذیری بازی های کودکانه از نابی هر تکاپوی آن بود٬ عشق هم با با خلوص و نابی احساس باور پذیر و بارور و دور ریز هر خستگی و ماندگی میشه.
مرسی از حضور و جمله ی زیبایی که برای بودن هدیه آوردی ...

saba جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:12

alachigh montazerete!

سینا شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 http://omide-ma.blogsky.com

سلام دوست عزیز یه مدتی بود نیامدیم به بودن ولی بودیم.
ای کاش که می دانست....

سلام و اون چیزی که شادی بخشه همون بودنه ولو که تو بودن ما نباشی. شاد باشی و آری کاش بداند . . ...

سعیده دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:32

هی داداش
غمناک بود
چی بگم..حرفم نیومد دیگه!!!!!!!!

مرسی که اومدی و با حسش همراهی کردی ...

نازلی دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:09 http://ehnk.blogsky.com

سلاااااام...خوبین؟؟؟
وب قبلی حذف شد...
دوست داشتین یه سر به این وب گروهیمون بزنین....
ممنون

سلام و خوبم. آخی... چرا آخه؟

عاطفه جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:48

سلام به مهرداد عزیزم...خوب باشی دلم و سرزنده...سخته برام حسهامو تو وبلاگت بگم که همه می بینن ولی بدون برام خیلی عزیزی و همراه حسهای نازنینت می مونم و دوسشون دارم.

سلام... خوش اومدی و بودن همه ی حس هات رو سختگو و آسان گوی از اونا رو دوست داره و با شوق در عمق خودش جای می ده.

عاطفه جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:12

منم این حسو داشتم عزیزم...حس می کردم حسهام مثل مرداب یا جنازه ای سیاه شده و بو گرفته از من حمایت و توجه میخوان و هر روز و هر لحظه این توجه رو به سمتشون فرستادم تا جایی که تغییراتشون رو حس می کردم و رشدشون رو و شاداب شدنشون رو...الان هم هر روز و هر لحظه با شکلی جدید ار حالاتشون روبه رو میشم و با درک و توجه بهشون می بینم که که گذر می کنن و به حالتی از آرامش و رضایت بیشتر می رسن.

حسها با همه ی زلال گونگی و آب صفتیشون توی مراقبت همیشگی جریان و گذر هست که با طراوت می مونن و در خاموشی و سکوت بی توجهی و غفلت به درد مرداب گونگی دچار می شن و توی سیاهی و تعفن فرو میرن و محتاج و نیازمند تغییر و درک واقعی می شن ...

عاطفه جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:18

حسهایی که وقتی درک میشن و از انکار و بی توجهی و سرکوبیشون دست می کشی می بینی چه صادقانه دارن وضعیتشون رو توصیف می کنن و چه غافلانه شفافترین گیرنده های حسیمون رو نادیده می گیریم!!!!
از فرمت جدید وبلاگت خیلی خوشم اومد و خیلی این فضا رو دوست دارم...خیلی بهت سر می زنم دوست نازنین و عززززیزززز
شبت قشنگ و دلت پر رونق و توجه خالصانه

توجه همون همواری و همراهی راه برا رفتنه. رفتن به سمت دریای هستی و غرق شیرینی وجود و بودن شدن...
مرسی از نگاه قشنگ و نازبینت به سراروی بودن و پذیرش اون.
شب و روز هات همه به رنگ ناب مورد خواست دلت

عاطفه جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:24

دلم نمیاد برم مهرداد...دوست دارم بگم همه آنچه دلم برایت میگه رو...دوست دارم همرات باشم..دوست دارم رهاشدن و شوق گرفتن درونیت رو شاهد شم...دوست دارم حسهات رو وقتی فهمیده میشن حس کنم...دوست دارم ماتمهایی که لایه لایه رو هم جمع شدن درک شن و به جریان بیفتن...دوست دارم آهنگ بودن رو در وجودت حس کنم...دوووووسسستتتت دارم یه عالمه به اندازه ی همه ستاره هایی که اون شب رصد دیدم...!

بودن رو با توجه و نگاهت شرمنده می کنی و با همراهی و همگامیت شکوه آفرینی می کنی و لایه های خاموش رو به همون ستاره های بی شمارش پیوند می دی...

نازلی شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:23 http://ehnk.blogsky.com

سلااااااااام خوبین؟؟؟
واقعا بازی رو ندیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته چون شمایین...دور از انتظارم نیس...
ممنون که بهمون سر زدین.......

سلام و خوب خوبم.
واقعا ندیدم٬ جدی می گم اصلا ندیدم.

محمد toxic دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:24 http://www.toxic.persianblog.ir

چه دعایی کنمت بهتر از انکه خدا پنجره ای رو به اتاقت باشد!
سلام خوبی مهرداد عزیز!‌ دیگه به ما سر نمی زنی؟ خبری هم ازت نیست!
تونستی سری بزن اپم

و چه خوب که این پنجره همان تار و پود نگاه باشه تا اتاق درون با وسعت این پنجره وصل به بی انتهایی بشه!
سلام و خوفم عزیزم. یه کوچولو درگیر دنیای مجازی بودم و به این دنیای واقعی کمتر سر زدم!
شاد و همیشه تازه باشی

دختری با دامن حریر سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 16:16 http://www.patty.blogsky.com

دیگر!
آدمی را دوست نمی‌دارم
می‌خواهم درخت باشم
پرندگان را
بیش‌تر دوست دارم
--------------------------
داشتم نا امید میشدم که بعد از چند وقت صندوق پستی ام دوباره ۱ نامه اومد براش.
چه حس خوبی بود...
انگار یکی از دوستان دبستانم بود...
خوشحال شدم از اینکه دیدم فراموش نشدم !
امتحانات چطور گذشتن؟!
درست گفتم؟!
تولدم مبارک...
مزه ی دیگه ای داشت !
به روزم...

زیبایی پرنده در پرواز است وقتی که در اوج آسمان شکوه هستی رو توی چشمای کوچیکش جمع می کنه.
حس خوب درست به صندوق بسته ی فراموشی بخوره تا سرشار از بهترین حالت باشی در شکوه تولدت
تولدت مبارک

دختری با دامن حریر چهارشنبه 1 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:52 http://www/patty.blogsky.com

از هر نظر شما میشه یه دنیا برداشت داشت !!
میشه نظرات رو نوشته های دوتا دست حساب کرد نه یه نظر....
کلی حرف توشون قربانی شدن تا برسن به من !
دوسشون دارم...
شاید توی این چندوقت غیبت...
الان بهتر و بیشتر قدرشان رو میدونم...!
نمیدونم باید تشکر کنم بابت نبودن...
یا برای بودن !

نظرها هم مثل آدما دنیا دارن
شاید به خاطر اینکه دیگه قلم غریبه هست و یکدستی غایب پس نوشته ها حاصل تایپ و نوشته ی دو دست ...
کلی مشتاق بودن که رسیدن
بودن هم مثل نبودن قشنگه

زیبا چهارشنبه 1 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:09 http://migzib.blogfa.com

سلام از اینکه بهم سر می زنی ممنونم

مرسی از بودنی بودنت

عاطفه پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 17:45

سلام مهرداد...حس خیلی خوبی دارم از اوج گرفتن بی انتها...از بی نهایتی که احساس می کنم...از اینکه همه ذرات گشوده و ربنا گویان آماده ان تا عصاره ی جانشان را بنوشم...دوست دارم بهترین حالم را در جوهره ی جان و احساست بریزم تا روشناییها را با هم تقسیم کنیم...تنهایم مگذار دوست داشتنی

سلام ... همیشه وقتی که کرانه ها دست به بی کرانی می دن و بی انتهایی از دریای پیش رو طلوع می کنه٬ تشعشع و فروغ نور اون تا دورترین ذرات پهنه ی جان و دل رو فرا می گیره و روشنی بخش می شه برای همیشه ی لحظه های نفس کشیدن و بودن و در مسیر نابی هستی پیش رفتن.

عاطفه پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 17:50

مهرداد؟ ناراحتتون نمی کنه به اسم کوچیک صداتون می کنم؟ امید دارم که جان و دل هستی به دل و جانت پیوند بخورد...شب آسمونی ای داشته باشی..

فکر نمی کنم چیز ناراحت کننده ای با خودش داشته باشه.
همه ی آرزو های قشنگ مثل بارش زیبایی از شهاب ها توی لحظه های پر شکوهت تابش داشته باشه.

محمد toxic چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 http://www.toxic.persianblog.ir

خیانت کرده ام .... آری
و بر عشق تو می خندم
دو چشمت را خودم امشب
به روی خویش می بندم

سلام مهرداد عزیز خوبی؟ نیستی سری به ما نمی زنی؟
اومدم بگم به یادتم و اینکه اپم!

سلام خوفم و هستم و همیشه گل یادت شادی بخشه محمدم

نازلی چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:09

دوباااااره سلام...
ما آپیم خوشحال میشیم یه سر بهمون بزنین...
ممنووووووووون...

دوباره تر سلام تر و همیشه آپتر باشی و مرسی از اومدنت

مهدی پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 http://norm.blogsky.com

سلام دوست عزیزم...
باز هم که حال و هوای دپرس داری...
منم تو این حال و هوا هستم...
این رسم دنیاس...
آپ هستم...

سلام دوست جونی
دپرس چرا؟ رسم دنیا هم انتهایش خاموشی است و ماییم که می مانیم...

دختری با دامن حریر جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:12 http://www.patty.blogsky.com

فرقی نمیکند

بگویم و بدانی

یا نگویم و بدانی

فاصله

دورت نمیکند

در خوبترین جای جهان جا داری

جایی که دست هیچ کسی به تو نمیرسد

دلم..!

چه قدر زیبا تبلور پیدا می کند یک حس وقتی که در شیشه ی تابنده ی بی مفهومی فاصله نور افشانی می کند.

[ بدون نام ] یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:39 http://mankantopolo.blogsky.com/

salam mehrdad chetori?
khastam nazaratet ziad she
nilo0:d

سلام و خوفم
چه خواست جالبی دونقطه دی

نیلوفر یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:41 http://mankantopolo.blogsky.com/

سلاااااااااااااااااااااااااااام از کویر مزاحمتون میشم نیلوفرم
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام مگه می شه نسیم از کویر وزیدن بگیره نفهمم. من خوبم و خوبه که از زلزله جون سالم به در بردی. این بار به خیر گذشت اما خیلی مراقب باش.

saba دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:52

slm bad az modatha!!!!! vagh kardi ye poste taze bezar agha mehrdad!

سلام
خوش اومدی مثل همیشه. شما هم آلاچیقت رو جمع نمی کردی بهتر نبود؟

دختری با دامن حریر سه‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:39 http://www.patty.blogsky.com

عاشق نوشته های انگلیسیت شدم مرد بودن !
واقعا...
من در قلبم رو برای همیشه بستم !
باب دل بودن رو دوست ندارم... یکنواختی رو زیاد دوست ندارم !
گاهی لازمه نمره ی ۱۰ بگیرم !
شاید برای شادی دلم !
و یا شاید...
برای فُرم دبیرستان !
بازم ناشینانه حرفهامو پشت سر هم زدم...!
راستی !
مطلب زدم...
همه میگن فوق العادست !
نمیدونم...
مگه از دل نوشتن هم تعریف داره؟!

نایس اند ذی آر اینترست این یور رایتینگ
واقعا
و کاش گشودگی هم یافتنی بود...
خوب ده هم میتونه صفت باب دل رو به تن بپوشه.
شاید برای بودن
متفاوت بودن
شاید دور و دور دور ...
اگه دلش تعریفی باشه حتما

سعیده پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:54

سلام ....
بدنگوییم به مهتاب اگر تب داریم
مرگ پایان کبوتر نیست...
تو فرض کن همین خیال ساده مرگ مرا از این همه بودن بی معنا
نجاتم میدهد..گاهی برای ماندن باید رفت...باید نبود
مهرداد جان دلم برای تو وهمه دوستان وب تنگ شده
خوش باشی..ممنون که هنوز به وبم سر میزنی

سلام
دیده ام گاهی ماه می آید به زمین ...
و گاهی باید با بودن یکی شد...
لطف داری مثل همیشه و شادی های فراوون روونه ی دلت.

سعیده پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:55 http://myshoes

صنم پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:19

به روز نمیشین؟

اگه روز بشه...

saba پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:50

kheili namardi kardi chan bar bet goftam ghable jam kardan bem sar bezan vali sar nazadi
dg alachigham mese sabegh aramesh nadash!!!!!!

چند روزی نت با من قهر بود خوب...
کاری که نباید کردی دیگه همون که از آیدا خواستم نکنه و کرد ...

نازلی پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 17:14 http://ehnk.blogsky.com

سلام...حالتون خوبه؟؟
ممنونم از اینکه اجازه دادین از اون جمله(خسته ام...)استفاده کنم...واقعا ممنونم...
الان مسخره س که بگم آپم یه سربزنین درسته؟؟؟
آخه میدونین که موضوعش چیه!!

به هر حال...آپم دوست داشتین یه سر بزنین

خوفم... نوش جون و دلت باشه و همیشه آپ و با تازه ترین گفتنی ها باشی

نازلی یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 19:50

سلاااااااااام...چطورین؟؟
مرسی که به بهمون سر زدین...
آپمو تغییر دادم...دوست دارم نظرتونو در موردش بدونم...اگه افتخار بدین...
منظورتون از ترجمه ی آهنگی که گذاشتم...ترجمه ای هستش معمولا مردم ازش میکنن بود یا ترجمه ای که من ازش میکنم؟؟

سلاااااااام تر... خوبم و خوب خوب باشی.
هر ترجمه ای از هر کسی می تونه باشه...

مهدی یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:24 http://takpesar.persianblog.ir

قشنگ بود

میییسی

ayda دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 16:57

salam
ayda naraft,,hast ama ba sokooot,sokoooti ke dalilesh del shekastegiye,ama ye ruz sokoootesh tabdil be faryad mishe.
hamin.............

من بودنش رو انکار نکردم و از رفتنش نگفتم...
از جمع کردن وبش گفتم. اینکه حرف هایی که برای نگفتن داشت رو جمع کرد مثل صبا که آلاچیقش رو جمع کرد...
هر جند خسروان بهتر می دونن که با مملکت خویش چه کنن...
مرسی که مثل همیشه نگاهت رو به بودن آوردی.
امیدوارم که ته ترمت دلنشین باشه و شیرینی عسل حاصل از موم سختیایی که میدونم تحمل کردی رو به گوارایی تمام بچشی.

saba دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 19:24

man vaghean nemidunam ke az cme nafar ghabli khoshal basham ya narahat! faghat hamino migam ke zogh zade shodam!

یه حس وقتی توی اوج قشنگی خودشه که به راحتی از عمق دل بیرون بیاد و تا آخرین حد خودش رشد کنه و هماهنگیش با همه ی اجزای هستی جاری باشه و ملموس...

یگانه سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:09 http://unique886708.blogsky.com/

چه این کار نظرسنجیت با مزه است....
امیدوارم که یه روزی تمومی این دغدغه های فکری و ذهنیت تموم بشه...

کدوم نظر سنجی؟ کدوم دغدغه؟ کدوم تمومی؟ ؟؟!

ayda شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:14

ایدا شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:01

empty?
why??????????????????

؟is silence empty

ayda یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:44

i dont know,maybe
what do u think?

i dont think! but you are specialist in silence then you have to answer this question

نازلی پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:17

سلام..چطورین؟؟؟
احیانا قصد آپ کردن ندارین؟؟؟؟؟؟؟
الی آپ کرده...خوشحال میشم یه سر بزنین...
ممنوووووون

سلام. این آپه که باید قصد بکنه.

saba پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:16

chera dge neminevisi?!?!?!?!

و خواهم نوششششت....

سعیده جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 http://myshoes.blogfa.com/

سلام مهردادخان گل...داشتم به کلمات این پستت فکر میکردم...هجوم التهاب وسادگی دلم...یه جور پارادوکس...یاد متن یکی از دوستان میفتم...که میگفت...چه کنم با این آرامش پر از بیقراری...میدونی...گاهی اصلا التهاب پشت التهاب میاد واین دل ساده بی خبرو غافلگیر میکنه اونقد که حتی نمیتونی این حجم درد رو خالی کنی...مهرداد؟تو چقدر به نیروی مثبت وعملی بودنش تو تییر زندگی اعتقاد داری؟؟نیروهایی مثل ایمان-امید و....

سلام به بوی گل و بلبل به یاد آور شیراز. مرسی که اومدی و هجوم حضورت رو بعد از گذرون امتحاناتت با بودن دادی تا پارادوکس دلتنگی و شادی رو درش به آرومی و بیقراری گره بزنی... التهاب نبودن یه چیزی سر جای خودشه و با همگونی اجزا التهاب با حجمی از غافلگیری نا پدید می شه ... و از نیروها گفتی شاید بد نباشه اولین پستم رو بخونی (زندگی و نوع نگرش).

*♥•*شیرین*♥•* جمعه 6 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 http://roOyaei-shirin-blogfa.com

سلام خوشحالم باز در این دنیای وارونه قدم گذاشتم...

به این فکر کردی که ما تمام اجسامو وارونه میبینیم ؟
و فکر میکنیم حقیقت همینه...؟

ولی در واقع دنیا وارونه نیست...و ماییم که نمودی از وارونگی هستیم...
وارونگی + واروندگی=انسان(اشرف مخلوقات(وارونه))

کنجکاوی در همین وارونگی و حقیقت هاست که عیار کنجکاو رو بالا و بالاتر می بره و برتری و وسعت نگاه و لایه های مخفی تر رو به ظهور و حضور می رسونه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد